· منوی مدیریت
· خبر جدید
· ایجاد نظرسنجی
· مقالات
· خروج
داستان مداد
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت.
بالاخره پرسید: - ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ - درباره ی من می نویسید ؟ پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت : - درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی. پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید. - اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام. - بستگی داره چطور به آن نگاه کنی. در این مداد ۵ خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی. صفت اول : می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند. اسم این دست خداست. او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد. صفت دوم : گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می شود. پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی. صفت سوم : ارسال شده در مورخه : دوشنبه، 22 فروردين ماه، 1390 توسط administrator
![]() مرتبط باموضوع : بیل گیتس [ سه شنبه، 6 دي ماه، 1390 ] 1672 مشاهده
هیزم شکن [ چهارشنبه، 11 اسفند ماه، 1389 ] 1937 مشاهده
امنیت، آزاد ی و نان [ دوشنبه، 25 شهريور ماه، 1392 ] 1110 مشاهده
داسـتان ملخـک و رمـال درجـه یـك دنیـا ! [ چهارشنبه، 15 آبان ماه، 1392 ] 29667 مشاهده
شمشیربازی با خدا [ دوشنبه، 18 مهر ماه، 1390 ] 1726 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|