· منوی مدیریت
· خبر جدید
· ایجاد نظرسنجی
· مقالات
· خروج
شمشیربازی با خدا
آدمی عاشق شد و خدا شمشیری به او داد، که عشق شمشیربازی است...
شمشیری نه برای آن که بزند و نه برای آن که بکشد و نه برای آن که زخم بگذارد و خون بریزد ، شمشیری تنها برای آن که بداند عشق، بازی است ، بازی ای بسیار سخت و بسیار ظریف و بسیار خطیر! خدا شمشیری به او داد تا بداند دیگر نه نشستن جایز است و نه خوابیدن و نه آسودن ، زیرا آن که شمشیری دارد باید در معرکه باشد؛ هشیار در میانه میدان. اما آن شمشیر که خدا در آغاز به عاشقان می دهد، شمشیر چوبین است ، زیرا که عشق در ابتدا به این و آن است و به کسان و ناکسان است! اما نه زخم شمشیرهای چوبی، چندان کاری است و نه درد شمشیرهای چوبی، چندان عمیق و نه مرگ با شمشیرهای چوبی، چندان مرگ ! جهان اما میدان شمشیربازان چوبینی است و بسیاری به زخم شمشیرهای چوبی از پا می نشینند. بسیاری به شکستن شمشیرهای چوبی شان دست از بازی می کشند و بعضی چنان فریفته این بازی اند و چنان سرگرم، که گمان نمی برند بازی ای بزرگ تر نیز هست و حریفی قَدرتر و شمشیری بُراتر... شمشیر عاشقان خدا شمشیربازی عاشق ارسال شده در مورخه : دوشنبه، 18 مهر ماه، 1390 توسط Administrator
![]() مرتبط باموضوع : سواره نظام كوهستان [ سه شنبه، 5 شهريور ماه، 1392 ] 1091 مشاهده
سلطان و هیزم شکن [ چهارشنبه، 21 تير ماه، 1391 ] 1643 مشاهده
ده فرمان لیمن [ شنبه، 14 بهمن ماه، 1391 ] 3188 مشاهده
افسانه ها و متل های کردی [ سه شنبه، 26 مهر ماه، 1390 ] 15529 مشاهده
چه کسی غذام خورد [ يكشنبه، 27 فروردين ماه، 1391 ] 1539 مشاهده
|
امتیاز دهی به مطلب
|